در مطبوعات
نقاشی هایم را در موزه با مردم تقسیم می کنم
گفتوگو با ایران درودی درباره تأسیس موزه آثار شخصی اش
نقاشی هایم را در موزه با مردم تقسیم می کنم
برای ساخت موزه که آرزوی 47 ساله ام بود، همه چیزم را فروختم؛ شهرداری تهران فقط زمین اختصاص داد
حمید رضا یوسفی
اغراق نکردهام اگر بگویم من در خاک سرزمینم ریشه دارم. نه فقط به خاطر ساختارهای فرهنگی و سنتی، بلکه به خاطر عزیزانی که در آن به ابدیت پیوستهاند. چرا که آبا و اجداد من در جایی به بزرگی مرزهای ایران میزیستهاند و در جایی به بلندای قامتشان در خاک این سرزمین خفتهاند.
(در فاصله دو نقطه، کتاب خاطرات ایران درودی)
نام «ایران درودی» با تاریخ فرهنگ و هنر معاصر ایران گره خورده است، هنرمند نقاشی که به گفته آنتونیو رودریگز «بیشک یکی از بزرگترین نقاشان دنیاست». «ایران درودی» با عشق به ایران و آرزوی 47 ساله تأسیس موزه «ایران درودی» چند سالی است که به ایران بازگشته است تا به آرزوی دیرینه خود جامه عمل بپوشاند، سرانجام با همکاری شهرداری تهران این آرزو به واقعیت پیوست و کلنگ تأسیس موزه «ایران درودی» همزمان با سالگرد تولد این هنرمند نامی 11 شهریور در منطقه یوسفآباد تهران به زمین خورد، این موضوع بهانهای شد برای گپ و گفتی با «ایران درودی».
خانم درودی! شما در بسیاری از گفتوگوها و مصاحبههایی که تاکنون داشتید، به آرزوی چندین ساله خود برای تأسیس موزه «ایران درودی» در ایران اشاره کردید، شاید این سؤال کمی تکراری باشد، ماجرای این آرزو چیست؟ چه شد که تصمیم گرفتید موزهای در ایران تأسیس کنید؟
این موضوع به سالیان گذشته بر میگردد، تابلوی نفت من که آن را به بهانه لولهکشی نفت آبادان به ماهشهر کشیدم که بعدها احمد شاملو آن را «رگهای زمین، رگهای ما» نام داد، در سال 1348 (1969 میلادی) از مرزهای ایران بیرون رفت و به یکباره اعتباری جهانی پیدا کرد؛ بهطوری که در بسیاری از مجلات معتبر جهان همچون «لایف»، «تایم»، «نیوزویک»، «نیوزفرانت» و چند نشریه معتبر دیگر به کرات منتشر شد. وقتی این اثر در سطح دنیا درخشید و مورد استقبال قرار گرفت، من را در سن 33 سالگی تبدیل به یکی از مشهورترین نقاشان دنیا کرد، با خودم گفتم اگر این اثر امروز به شهرت جهانی رسیده است پس میتوانم امیدوار باشم روزی موزه «ایران درودی» در ایران متولد شود، بعد از 47 سال امروز موزه «ایران درودی» دارد به واقعیت تبدیل میشود. 47 سال تلاش کردم و 47 سال بهترین کارهایم را برای این موزه انتخاب کردم.
چندی پیش کلنگ تأسیس موزه «ایران درودی» طی مراسمی با حضور شما در منطقه یوسفآباد تهران به زمین خورد، موزهای که قرار است مجموعه آثار شما را به نمایش بگذارد، اکنون تأسیس این موزه در چه وضعیتی قرار دارد؟
موزه «ایران درودی» در وضعیت پیش از ساخت قرار دارد. زمین ساخت این موزه از سوی شهردار تهران، اختصاص داده شده است. معمار موزه نیز، جهانگیر درویش است که نقشه موزه را به من هدیه داده است. جهانگیر درویش یکی از معروفترین معماران دنیا است که در قرن بیستم برای طراحی ورزشگاه تختی لقب یکی از عجایب هفتگانه معماری را به دست آورده است.
آیا هزینه ساخت نیز برعهده شهرداری تهران است؟
هزینه ساخت موزه را شخصاً پرداخت میکنم، راستش برای ساخت این موزه همه چیزم را فروختم، خانهای که در پاریس داشتم را نیز فروختم و دیگر چیزی برای فروش نداشتم. با همه اینها، نمیتوانستم زمینی برای این موزه خریداری کنم، در نهایت این زمین از سوی شهرداری تهران اختصاص داده شده است و من نیز هزینه ساخت آن را متقبل میشوم.
خانم درودی! همه آثار شما در این موزه به نمایش گذاشته میشوند؟ چون گویا تا به امروز هیچ یک از نقاشیهایتان را نفروختید.
نه اینطور نیست . تابلوهایم را میفروشم نه آنهایی را که برای موزه از شش سال پیش رسما محضری به موزه بخشیده ام . وقتی از دنیا بروم، 195 تابلو نقاشی را رسماً به صورت محضری به مؤسسه غیرانتفاعی «ایران درودی» بخشیدم، که این مؤسسه با اعضای هیأت امنای آن وظیفه دارند که این آثار نقاشی را در قالب موزه به ملت ایران تقدیم کنند.
تابلوهای نقاشی شما با شهرت جهانی میتوانست در بهترین موزههای دنیا باشند، چرا هیچ یک از آثار خودتان را تا به امروز نفروختید؟
من بهعنوان یک نقاش جهانی آثارم را سالها نگه داشتم و آنها را نفروختم، با خودم گفتم من نقاش ممالک خارج نیستم، نقاشیهای من برای ایران است، باید آنها را به ایران ببرم، چون آنها متعلق به مردم و سرزمینم هستند. موضوع و دلیل نقاشیهای من ایران است. وظیفه ملی من این است که هرآنچه که آموختهام و دارم را برای میهنم بگذارم، من به این آب و خاک و مردم مدیونم، چراکه امروز هرچه دارم از این آب و خاک است. 60 سال در فرانسه زندگی کردم، اما قلب من با ایران بود و باید به خاکی که از آن آمدم برمیگشتم. در تمام طول زندگیام تلاش کردم در حد لیاقت اسمم «ایران» باشم.
آیا آثاری که در این موزه هستند، پیش از این در نمایشگاههای مختلف به نمایش گذاشته شدهاند؟
195 تابلو نقاشی که به این موزه تعلق دارند، همگی از سوی سازمان میراث فرهنگی ثبت ملی شدهاند، تقریباً همه این نقاشیها پیش از این در نمایشگاههای مختلفی که برگزار کردم، به نمایش گذاشته شدهاند، بجز چند کار اخیرم که از پاریس آوردهام، تا به حال نشان داده نشده است.
آیا موزه «ایران درودی» در کنار نمایش آثار نقاشی شما، فعالیت دیگری هم دارد؟
بنیاد و موزه ایران درودی تبدیل به یک مرکز فرهنگی چند منظوره خواهد شد و در کنار نمایش آثار من، به فعالیتهای مختلف فرهنگی و هنری دیگری هم خواهد پرداخت که در آینده دقیقتر میتوان درباره این برنامهها صحبت کرد.
خانم درودی راز محبوبیت شما بین هنردوستان ایران چیست؟
نمایشگاه من در موزه هنرهای معاصر تهران، به گفته خود برگزارکنندگان نمایشگاه پربینندهترین نمایشگاهی بوده است که تا به حال موزه هنرهای معاصر به خود دیده است، در شب افتتاح این نمایشگاه بیش از چهار هزار نفر حضور داشتند که در نوع خود بیسابقه است. بله خوشبختانه من محبوبیت خوبی میان مردم ایران دارم، مردم ایران به من محبت کردند و همیشه از من حمایت کردند، مردم همیشه تشویقم کردند. فکر میکنم اگر عشق بدهی، عشق را دریافت خواهی کرد. همه تلاشم در زندگی این بود که به ایران و ایرانیان عشق بورزم و تا به امروز نیز چشمه این عشق خشک نشده است.
عشق شما به ایران مثالزدنی است، ریشه این علاقه از کجاست؟
من تربیت و احساس ایران دوستیام را از پدرم گرفتهام. از بچگی دوست داشتم برای وطنم و ملت ایران قدمی بردارم، من در قبال آنها مسئول هستم. چیزی جز نقاشیهایم ندارم، نقاشیهایم را با خود آوردم تا آنها را میان مردم ایران تقسیم کنم. از سن 33 سالگی آرزو داشتم که روزی بتوانم در ایران موزه «ایران درودی» را تأسیس کنم، با این آرزوی بزرگ زندگی و کار کردم، هیچ وقت نقاشیهایم را نفروختم با این امید که روزی بتوانم آنها را در موزه «ایران درودی» برای هممیهنانم به نمایش بگذارم، به همت شهرداری تهران این مهم اتفاق افتاد و من اکنون میتوانم با اهدای آثارم که سالیان سال آنها را پیش خود به امانت نگه داشتم، سهم خود را به ایران و مردم دوست داشتنی آن بپردازم.
و حرف آخر خانم درودی...
امروز خوشحال هستم که به عنوان یک زن ایرانی توانستم به آنچه که آرزو داشتم، دست پیدا کنم. فکر میکنم تأسیس این موزه اتفاق بسیار مهمی در تاریخ معاصر ما است، یک موزه به نام یک زن هنرمند نقاش، اتفاقی که هم برای زنان و نقش آنها در جامعه امروز ما اهمیت دارد و هم یک اتفاق مهم در تاریخ هنر این سرزمین است که میتواند آغازی باشد برای اتفاقهای دیگری از این دست که باید به فال نیک گرفت.